۱۳۸۸ مرداد ۳, شنبه

ولادت امام حسین (ع) و دستان سقا و شقاوت عمود

کام شیعه مگر شیرین می شود؟ مگر می شود در تولد حضرت امام حسین(ع) خوشحال بود؟مگر می شود شادی کرد؟مگر راهی برای شادی وجود دارد؟اصلا می شود حسین خواند و خون ندید؟ می شود حسین نوشت و یاد ظلم نیفتاد؟می شود حسین گفت و کربلا نگفت؟
خیلی دوست دارم به نشاط مذهب شیعه، به شوخ طبعی حضرت علی(ع) و به خنده های شب عاشورا فکر کنم اما لابه لای این فکرها یاد ظهر عاشورا می افتم. داغ علی اصغر(ع) را کنار می گذارم. داغ علی اکبر(ع)روی دلم است. از غم علی اکبر(ع)فرار می کنم.سقی(ع)پیش رویم است. داستان ابوالفضل(ع)داستان عاشقی است ؛ عاشقی که با درد به معشوقش رسید؛ داستان آفریننده و بنده است داستان زیبائی است اما من با این داستان چه کنم؟
از غم دست چپ عباس(ع)دق می کنم و برای دست راستش جان دیگری ندارم. این وسط نمی دانم با شقاوت عمود چه کنم. برای لحظه لحظه عاشورا زار می زنم برای همه شان دق می کنم برای همه می میرم و رد می شوم، حالا غم شام غریبان را کجای دلم بگذارم؟ خدا می داند که چه کردند با فرزندان آل عبا(ع) و چقدر خوب که من دقیق نمی دانم.
ظالمان، مستکبران و دژخیمان ، شهید کردنِ بهترین مردمان دنیا کافی شان نبود که به جان خیمه ها افتادند؟ برای رد شدن از این غم ها هزار جان لازم است.
یا اباعبدالله(ع)برای تولدتان چه بنویسم؟چه کنم که وقتی نام مبارکتان را می بینم همه ظلم هایی که به شما روا کردند پیش رویم رژه نرود؟ ای حضرت ، ای بلندمرتبه ، ای آقا ، تولدتان مبارک باشد اما اجازه بفرمائید که برای تولدتان هم گریه کنم.
برای من شیعه در غم مظلومیت شما هیچ شادی نمانده ؛ فقط اگر همین روزها همین روز تولدتان ، همان فرزند وعده داده شده را دیدید اگر حضرت مهدی(عج) را دیدید به شان بفرمائید که کاممان از ظلم به اسلام و ظلم به شیعه ،بد تلخ است .اگر می توانید زودتر بیایید تا کاممان شیرین شود.
این متن زیبایی بود از مهدی شادمانی که توی صفحه یادداشت همشهری جوان شماره 221 خوندم حیفم اومد اینجا نذارمش فقط اسم متنش "پیغام مرا برسانید" بود ولی برای اینکه خودم هم یه فعالیتی کرده باشم عوضش کردم.

۱۳۸۸ تیر ۱۴, یکشنبه

خطبه البیان


پیامبر اکــرم (ص) فرمودند یا علی هیچکس بجز خدا و من تو را نشناسد.
با سلام و صلوات بر پیامبر اکــرم (ص) و ولـــی و امـــام و جانشین برحق ایشان حضرت مــولا (ع) و لعن دائــم بر دشمنان ایشان ، فرا رسیدن ماه رجب و سالروز میلاد پر برکت حضرت مــولا (ع) را تبریک عرض می کنم و به میمنت این روز عزیز بخشی کوتاهی از خطبه بلند البیان که حضرت (ع) در کوفه بیان فرمودند ، را به نقل از کتاب دارالمنتظم فی الستر الاعظم تألیف محمد بن طلحه شافعی که از بزرگان علمای اهل سنت می باشد ، بعنوان هدیه ای ارزشمند به شما تقدیم میکنم ؛ تا شکرانه ای باشد بر نعمت حب علی صلوات الله علیه . توجه شود که قسمت های داخل پرانتز از بنده است و نیز بعللی بجای بعضی جملات سه نقطه گذاشته ام.
بسم الله الرحمن الرحیم
(حضرت پس از حمد الهی به بیان وقایع آخرالزمان پرداختند تا اینکه سویل فرزند نوفل هلالی از حضرت با حالتی از روی غرض و انکار پرسشی کرد و حضرت در جوابش فرمودند : )
... من رازهایم ...من دلیل آسمانهایم ، من رئیس تسبیح گویانم ، من دوست جبرئیلم ، من برگزیده میکائلیم ، من پیشوای فرشته هایم...من سوق دهنده رعدم ...من شمشیر کشیده آشکارم ، من حفظ کننده لوح هایم ، من قطب شب تاریکم ، من بیت معهورم ، من نگهدارنده بادهای تندم ، من به حرکت آورنده بادهایم ، من نور شب های تارم ...من ستاره زحل جهانم ، من شأن امتحانم ...من پیمان پیمان هایم ، من ریسمان شواهدم ، من سم های فرقه هایم ...من کشتی دریاها هستم ، من حجت حجت هایم ، من بزرگ امتهایم ، ...من بلندی خوشی هایم ، ...من امام عفوم من سبب اسبابم ، من امین ابرهایم ، من محکم کننده مخلوقاتم ، من تحقق دهنده حقایقم ...من ترتیب دهنده حکمم ، من مرگ آرزویم ، من عمل عاملم ، من شریف ذاتم ... من اول و آخرم ، من باطن و ظاهرم ، من برق درخشانم ... من عطارد فضیلتم ، من مریخ قرآنم ، من چشمه های میزانم ، من جامع آیاتم ، من راز دار پنهانی هایم ، من به حرکت درآورنده دریایم ، من میزان باران هایم ، ... من امیر خورشید و ماه هستم ، من خلاصه اخلاصم ، من مقدم کننده آرزوهایم ، من شیرین کننده میوه هایم ، من جاری کننده فراتم ، من اظهار کننده توراتم ، من پادشاه پسر پادشاهم ... من بیان کننده صحیفه هایم ، ... من ذخیره شکورم ، من آشکارکننده زبورم ، من تأویل کننده تأویلم ، من تفسیر کننده انجیلم ، من ام الکتابم ، من فصل الخطابم ، من صراط سوره حمدم ، من پایه مجد و بزرگواریم ، من بزرگ کننده نیاکانم ، من سوره بقره ام ، من سنگین کننده میزانم ، من برگزیده شده آل عمرانم ، من نشانه نشانه هایم ، ... من تبیان سوره نساء ام ، من خامس اهل کسایم ، من الفت ایلافم ، من رجال اعرافم ، من طریقه گفتگویم ، من صاحب انفالم ، ... من راستگوی مثلم ، من محکم کننده کوهم ، من سر إبراهیم ام ، من اژدهای کلیمم ، من آشکار معبودم ، من آصف هودم ، من نحله جلیلم ، من دوستی خلیلم ، من مبعوث بنی اسرائیلم ، من مخاطب کهفم ، من محبوب صفم ، من ولی اولیایم ، من وارث پیامبرانم .....من حجت حجت هایم ، من موصوف مؤمنانم ، من ماه شب چهارده تسبیح گویانم ، من فرقانم من برهانم ...من ستون رکنم .....من برگزیده جلیلم ، من ایلیای انجیلم ...من برادر یوشع و موسایم ، من وصی عیسایم ، من تکیه گاه انسانم ، من شدید القوایم ، من حامل لوایم ، من امام محشرم ، من ساقی کوثرم ، من قسمت کننده بهشتم ، من نگهبان آتشهایم ، من رئیس دینم ، من إمام پرهیزکارانم ، من وارث مختارم ، من یاور پاکیزه گانم ، من نابود کننده کافرانم ، من پدر إمامان نیکم ، من از جای کننده در خیبرم ، من پراکننده احزابم ، من صاحب دو بیعتم ، من زننده در بدر و حنینم ، من حافظ کلماتم ، من مخاطب مرده هایم ، من به سخن درآورنده اژدهایم ، من نعـــــمت های خدایم ، ... من مونس حیوان های زیر زمینم ، من گوهر پرقیمتم ، من درب مدینه (العلم) ام ، من وارث علومم ، ... من تفسیر کننده بیناتم ، من بیان کننده مشکلاتم ، من نخستین تصدیق کنندگانم ، من امام مفسرانم ، ... من امانت یاسینم ، من حاء حامیم هایم ، ... من آیه قمرم ، من صاحب ستاره ام ، ... من مراقب رحمم ، من جانب طورم ، من باطن صورم ، ...من منازل صافاتم ، من سهام ذاریاتم ، من فاطر نافعه ام ، من تلاوت شده سوره سباء و واقعه ام ، من امانت احزابم ، من مکنون حجابم ، من وعد وعیدم ، من مثال حدیدم ، من وفاق روزگارهایم ، من علامت سوره طلاقم ، من نون و قلمم . من چراغ تاریکی هایم ، من سوال متی ام ، من مدح شده سوره هل اتی ام ، من نبأ عظیمم ، من صراط مستقیم ام ، ...من شیرینی بارانم ، من در صدف هایم ، من کوه قافم ، من سِر حرف هایم ، من نور ظرف هایم ، ...من کلید غیب هایم ، من چراغ دلهایم ، .... من شمشیر کشیده شده ام ، من جامع قرآنم ، من تبیان بیانم ، من برادر رسولم ، من شوهر بتولم ، من ستون اسلامم ، من شکننده بت هایم ، من صاحب اذنم ، من کشنده جنهایم ، من ساقی تشنه هایم ، من خوابیده در فراشم ، من شیث برهمنی هایم ، من خوارکننده فرماندهانم ، من وجود مفارقم ، من امین امانتگاهم ، من صالح مؤمنانم ، من إمام رستگارانم ، من إمام صاحبان فتوت و جوانمردی ام ، من گنج اسرار نبوتم ، من آگاه به اخبار نخستینیانم ، من خبردهنده از وقایع آیندگانم ، من حامل پرچمم ، من صاحب آیتم ، من قطب اقطابم ، من حبیب احبابم ، من مهدی روزگارم ، من عیسی زمانم ، من سوگنـــد به خــدا وجه خدایم ، من بخدا قسم شیر خدایم ، ... ، من برطرف کننده غصه هایم . من کسی ام که در حق او گفته شده جوان(مردی)نیست الا عــــــلی . من کسی ام که در حق او گفته شده تو برای من به منزله هارون به موسی هستی ، من شیر بنی غالبم من علی بن ابیطالبم.(صلوات الله علیه)
راوی گوید : پس سوال کننده صیحه ای بزرگ زد و افتاد و مرد . ( ادامه این خطبه در کتاب موجود است)

۱۳۸۸ تیر ۱۰, چهارشنبه

سلام.چند کتاب فوق العاده را معرفی میکنم و مطمئنم که مفید واقع میشه:
المراجعات نوشته سید شرف الدین موسوی که تو ایران بنام های حق جو و حق شناس و یا رهبری امام علی(ع)در قرآن و سنت ترجمه شده که خودم دومی رو دارم ماله انتشارات شرکت چاپ و نشر بین الملل با ترجه محمدجعفرامامی هست.
کتاب های تیجانی که شامل آنگاه هدایت شدم و اهل سنت واقعی و اهل بیت کلید مشکلها و ازآگاهان بپرسید و همراه با راستگویان که تمامش با ترجمه سیدجواد مهری هست .
با نور فاطمه هدایت شدم نوشته عبدالکریم منعم سودانی
حماسه حسینی شهید مطــــــــــــــــهری
عجالتا اینارو داشته باشید تا یک فهرست کامل از کتابهای خوب را آماده کنم و دراختیارتون بذارم.